هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفائل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم ...
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفائل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت یک
غزل آمد که حالم را گرفت
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم ...
دوستــــت دارم...
salam dadashi khobi?
kojaee chera off nemizari blogfat ham kheyli jalebe . tabrik migam behet:)